جزییات درگذشت ناگهانی صبا چناری از زبان پدرش: آمبولانس آمد اما برانکارد نداشت
پدر صبا چناری قهرمان موی تای کشورمان که چند روز قبل بر اثر ایست قبلی حین تمرین درگذشت جزئیاتی از این حادثه تلخ را روایت کرد.
متأسفانه خبری ناراحتکننده در دنیای ورزش کشور منتشر شد که کام جامعه ورزش کشورمان را تلخ کرد.
به گزارش روزنامه اعتماد، صبا چناری، قهرمان مویتای و داور باسابقه مسابقات حین تمرینات روزانه خود دچار حمله قلبی ناگهانی شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. این ضایعه ناگوار جامعه ورزش کشورمان را در شوک و اندوه فرو برده است. چناری که نه تنها به عنوان یک مبارز قدرتمند شناخته میشد، بلکه یک جوان تحصیلکرده و خانوادهدوست بود. مرگ زودهنگام او خلأ و اندوه بزرگی در خانواده ایجاد کرده است.به همین بهانه با حسین چناری پدر صبا گفتوگویی ترتیب دادیم که علت دقیق مرگ فرزندش را جویا شویم. در ادامه چکیدهای از این گپ و گفت را میخوانید.
از آن روز که صبا جانش را از دست داد صحبت کنید.
صبا نزدیک به 10 تا 15سال هم فایتر بود و هم داور و هم مربی و در دو، سه باشگاه فعالیت داشت. صبا ترم سه ارشد فیزیولوژی ورزشی بود،کلاس هم برگزار میکرد. آن روز به من گفت که میروم سر کلاسم اما حسش نیست که ماشین را از پارکینگ ببرم. دو تا کلاسم را تمام کنم و برمیگردم. حدود دو ساعت بعدش از باشگاه به ما زنگ زدند و گفتند که صبا حالش بد شده و خودتان را برسانید. زمانی که من و همسرم رسیدیم؛ دیدیم که صبا در طبقه دوم باشگاه روی زمین دراز کشیده و اورژانس هم بالای سرش است اما اورژانس، برانکارد نداشت تا این بچه را پایین بیاورد! خلاصه رفتند یک پتویی پیدا کردند و بچه را پایین آوردیم. نبضش بسیار ضعیف میزد و تا رسیدیم به بیمارستان که در آنجا هم یکی، دوبار احیایش کردند که موفق نشدند.
شما چه زمانی رسیدید بالای سر صبا؟
ما رسیدیم دیدیم که بچههای اورژانس بالای سرش هستند.
رسیدگی بیمارستان چطور بود؟
عالی. تمام زحمات خودشان را کشیدند و نمیشود از حق گذشت. فقط گلهای هم باشد از آمبولانسی بود که یک برانکارد برزنتی نداشتند تا صبا را از طبقه دوم باشگاه زودتر به بیمارستان ببرند.
صبا تا زمان رسیدن به بیمارستان زنده بود؟
در آمبولانس همسرم نشسته بود که به من گفت صبا یک بار رفت و با شوک برگشت و در بیمارستان هم دو بار با شوک برگشت اما دیگر به رحمت خدا رفت.
علت فوت دقیقا چی اعلام شد؟
گفتند در حین تمرین ضربان قلبش خیلی بالا رفت و ایست قلبی کرده است.
دخترتان سابقه بیماری داشت؟
نه. هیچ سابقهای. روز قبلش هم سر کلاس بود و درسش را میخواند. ما دنبال چیزی نیستیم، بچهام رفته و از وزارت ورزش و ارگانهای دیگر هم که زنگ زدند گفتمگلهای ندارم. مشیت الهی میدانم.
باشگاهی که صبا فعالیت میکرد پزشکی حضور نداشت تا احیا را زودتر انجامدهد؟
باشگاههای ما نه روانپزشک دارد و نه پزشک. 99درصد مربیان ما هم تجربی هستند و معدود مربیانی مثل صبای من بود که رشته تحصیلیاش هم فیزیولوژی ورزشی است. علم تمرین را داشت.
شما خودتان هم سابقه ورزشی دارید؟
نه. من نوشتههای آموزشی در ورزش داشتم و یک زمانی هم فوتبال بازی میکردم. بعدش هم تحصیل اجازه نداد. من یک دانشگاه در گرجستان دارم و دکتری مدیریت آموزشی دارم.
چیز بیشتری از زمان حادثه نشنیدید؟
در دو، سه روزی که حرف بعضیها را شنیدم میگویند خیلی از ورزشکاران در زمان تمرین ضربان قلبشان بالا رفته و ایست قلبی کردند. در اینترنت هم سرچ کردم همین را خواندم. ناگفته نماند که پزشکی قانونی، نمونهبرداریهایی کردند تا آزمایش کنند تا دو ماه دیگر جواب با جزییاتی میدهیم که خدای نکرده کسی در آبش دارویی نریخته باشد یا کسی شیطنت نکرده باشد! یا قبل از آن چیزی خورده که در تمرین اثرش را گذاشته باشد!
صبا با کسی دشمنی نداشت؟
نه . اصلا اهل دشمنی نبود. تمام پیگیریهای خبرگزاری هم خودجوش بود.
برای نبود برانکار از اورژانس شکایت کردید؟
نه. دنبال شکایت نیستم اما خودم یکی از منتقدان آموزش عالی ایران هستم و 90درصد مطالبم در نشریات انتقاد به همین موضوع است. جالب اینکه دوستانی پیش ما از اتفاق مشابه میگویند که در منازل رخ داده و اورژانس رفته اما برانکارد نداشتند! برانکارد یک چیز برزنتی است وگرنه چیز عجیب و غریبی نیست که در زمان لزوم یکی، دو طبقه بالا بیاورند نزد بیمار، بیمار را روی آن بگذارند و تا آمبولانس برسانند. اصلا قیمت خاصی ندارد.
احتمالا ربطش ندادند به تحریمها؟
اصلا ربطی به تحریم ندارد.پارچه برزنتی با دوتا میله در کنارش. اصلا فضایی هم در آمبولانس نمیگیرد. هزینهای هم ندارد.
فرزند دیگری هم دارید؟
نه! صبا تنها فرزندمبود. ۲۵ سالش بود.
ورزشهای دیگری هم پیگیری میکردند؟
چهار، پنج سال رزمی مثل موتای و بوکس و امامای و... فعالیت میکرد. او مدام در زمین ورزش بود و آخر هفتهها هم یا داور بود یا مربی. او دورههایش را یکی پس از دیگری پشت سرگذاشته بود. تا سنی که میتوانست مدارکی بگیرد در حوزه تخصصی خودش گرفت و مدرک داوری داشت. بسکتبال هم کار میکرد و مربی تمرینی یکی از تیمهای تهرانی هم بود. فوتبالی نبود و فقط شاید گاهی مسابقاتی را با دوستانش میدید. مثل خود من بود، من میگویم استقلالیام روی این تیم تعصبی نیستم و بیشتر ملیپرستم. یک بخشی از زندگی من در گرجستان است و یک زمانی دو، سه تا پیشنهاد از کشورهای مختلف داشت اما به من میگفت بابا من تا وقتی بتوانم میخواهم برای ایران کار کنم. حتی ما به خاطر صبا دایم در گرجستان نماندیم. گفتم بیا گرجستان تمام کارهایت را اینجا انجام میدهند اما به من گفت مگر تو ایران را همیشه ول کردی تا من بروم؟ نه که بچهام باشد اما واقعا ایران را دوست داشت.
از رفتار او چه چیزی در ذهنتان نقش بسته؟
تمام ناراحتیام این است که در این ۲۵ سال یک بار هم رو در روی من نبود که بگوید دلم میخواهد فلان کار را انجام دهم. یک بار به من نگفت که بابا باید فلان چیز را برایم بگیری. همیشه سعی کردم در توان خودم تا قبل از آن که بگوید برایش فراهم کنم اما او هیچوقت ازمن درخواست نمیکرد. چهارم آبان قرار بود دکتری ثبتنام کند. حتی به شوخی چند وقت پیش به او گفتم که بابا نمیخواهی برایت ادمین بگیرم تا پیجت بالا برود؟ حدود دو ماه پیش بود. همیشه به من به شوخی میگفت: چناری! تو هنوز من را نمیشناسی و نمیدانی چه کارهای تخصصی در رشتهام بلد هستم نیاز به ادمین و بالا رفتن پیجم نیست.
برای خاکسپاری، مربیان و هم تیمیهایش حضور داشتند؟
بله، آقای نصیری رییس موتای با اینکه در بحرین برای مسابقات هستند از همانجا تماس گرفت و در مراسم بهطور تصویری پیام فرستاد. کسانی دیگر، چه افرادی که من میشناختم و چه افرادی که صبا میشناخت خیلی برایش پیگیری میکردند. با پیگیری آنها، صبا در قطعه نامآوران خاک شد. وزارت ورزش که میگفت باید شنبه در ساعت اداری باشد اما گفتم که بچهام را نمیتوانم نگه دارم تا شنبه و یکشنبه شود! بعد سازمان بهشتزهرا، آقای دکتر صالحی واقعا زحمت کشیدند و واقعا ممنون او هستیم و پا به پای ما حضور داشتند.