از ابتدای 1401 تا مرداد 1403 مسئولان وزارت بهداشت دولت سیزدهم از اشاره صریح به استمرار سوءتغذیه در کشور منع میشدند؛ درحالی که نتایج تحقیقات دهههای 1370، 1380، 1390 و سال 1400، دریافت ناکافی کالری مفید و ریزمغذی در تمام گروههای سنی را تایید میکرد
شنیدههای «اعتماد» حاکی از آن است که در طول فعالیت دولت سیزدهم، برخی مسوولان وزارت بهداشت که در گفتوگو با خبرنگاران، مساله سوءتغذیه در مناطق و جمعیت محروم را تایید یا خبررسانی میکردند، یا از مسوولیت خود کنار گذاشته شدند، یا توسط نهادهای حراست و امنیتی، بازخواست و توبیخ و ممنوعالمصاحبه شدند.

طی روزهای اخیر و همزمان با روز جهانی غذا، مسوولان وزارت بهداشت و شورای عالی امنیت غذایی، با ابراز نگرانی از تغییر الگوی تغذیه در کشور، ضمن تایید کاهش چشمگیر مصرف پروتئین، لبنیات، گوشت، میوه و سبزیجات، از آمار بالای «مرگهای مرتبط با مسائل تغذیهای» و دشواری کاهش آمار سوءتغذیه به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی ابراز نگرانی کردند.
به گزارش اعتماد، احمد اسماعیلزاده که مدیریت دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت را برعهده دارد، طی روزهای اخیر در مراسم روز جهانی غذا اعلام کرد که هر ساله از مجموع 420 هزار مرگ در کشور، حدود 120 هزار مورد به دلیل مسائل تغذیهای است و در توضیح ارتباط این آمار با الگوی غذایی رایج در کشور گفت: «میزان مرگ ناشی از فشارخون بالا و قند بالا به ترتیب ۹۴ هزار و ۴۷ هزار مورد، مرگ به دلیل عدم دریافت امگا 3 (مرتبط با کاهش مصرف ماهی و آبزیان) ۱۰ هزار مورد، مرگ به دلیل مصرف ناکافی میوه و سبزی 10 هزار مورد و مرگ به دلیل عدم مصرف غلات و نان کامل حدود 25 هزار مورد در سال است. میانگین کوتاهقدی در کشور حدود ۵درصد و میزان لاغری کودکان کمتر از ۵ سال که یک شاخص مهم به حساب میآید، حدود ۶ درصد است و متاسفانه، وضعیت لاغری کودکان کمتر از ۵ سال در برخی استانها مناسب نیست و وضعیت کوتاهقدی در استانهای محروم بالا است. مصرف لبنیات در کشور به دلیل قیمت بالای محصولات لبنی، کمتر از نصف مقدار توصیه شده است. براساس سبد غذایی، باید روزانه ۹۰ گرم گوشت مصرف شود اما میزان مصرف روزانه گوشت در کشور کمتر از ۵۰ گرم است. بررسیها نشان میدهد که تنها نیمی از جمعیت کشور، چهار گروه اصلی غذا را به میزان کافی دریافت میکنند. متاسفانه، کاهش آمار مربوط به سوء تغذیه به دلیل مسائل تغذیهای و افزایش قیمت مواد غذایی سخت است.»
حسن امامی رضوی هم که ریاست دبیرخانه شورای عالی امنیت غذایی را به عهده دارد، ظرف روزهای اخیر و در آستانه روز جهانی غذا، علاوه بر اینکه وضعیت امنیت و سلامت غذایی مردم را نیازمند توجه جدی دانست، به صراحت گفت که مردم و به طور مشخص ساکنان پایتخت، به میزان کافی پروتئین دریافت نمیکنند.
کارشناسان سلامت و امنیت غذایی، وقتی در مورد مرگهای مرتبط با تغذیه صحبت میکنند، اشاره ناگفتهای به نقش پررنگ گرسنگی سلولی و کمبود دریافت کالری دارند. پرفشاری خون، نارسایی قلبی، افزایش وزن و بالا بودن قند و حتی گرفتگی عروق، میتواند با وضع تغذیه و سبک زندگی در ارتباط باشد اما در گفتار کارشناسان تغذیه، این علائم در گروه بیماریهای غیرواگیر قرار میگیرد. «سوءتغذیه» از آن دست اصطلاحاتی است که وقتی به گفتار مسوولان دولتی حوزه تغذیه و امنیت غذایی میآید، اشارهای مستقیم است به تاثیر کاهش مصرف لبنیات، کاهش مصرف میوه، کاهش مصرف انواع گوشت (سفید، قرمز، آبزیان) کاهش مصرف مغزها و حتی کاهش مصرف برنج و در عوض، افزایش مصرف روغن و نان و تمام خوراکیهای سیرکننده بیخاصیت اما ارزانقیمت.
از ابتدای سال 1401 تا مرداد پارسال و در طول فعالیت دولت سیزدهم، مسوولان وزارت بهداشت از اشاره صریح به استمرار سوءتغذیه در کشور منع شدند. شنیدههای «اعتماد» حاکی از آن است که در طول فعالیت دولت سیزدهم، برخی مسوولان وزارت بهداشت که در گفتوگو با خبرنگاران، مساله سوءتغذیه در مناطق و جمعیت محروم را تایید یا خبررسانی میکردند، یا از مسوولیت خود کنار گذاشته شدند، یا توسط نهادهای حراست و امنیتی، بازخواست و توبیخ و ممنوعالمصاحبه شدند. در طول فعالیت دولت سیزدهم، «سوءتغذیه» که از سال 1392 تا پایان سال 1400، یک واژه معمول در ادبیات مسوولان حوزه تغذیه وزارت بهداشت بود، جای خود را به «اختلال رشد» داد و اخبار سوءتغذیه در کشور، محدود و تحریف شد و سوءتغذیه در 8 استان کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کرمان، خوزستان، بوشهر، ایلام و خراسانجنوبی به تابوی حوزه سلامت تبدیل شد.
انکار گسترش سوءتغذیه در کشور توسط مسوولان دولت سیزدهم درحالی بود که نتایج تحقیقات دهههای 1370، 1380، 1390 و سال 1400، دریافت ناکافی کالری مفید و ریزمغذی در تمام گروههای سنی را تایید میکرد.
به عنوان نمونه، علیاکبر سیاری که در دولت اصلاحات مسوولیتهایی در وزارت بهداشت داشت، بارها طی دهههای 1380 و 1390 با استناد به نتایج مطالعاتی که در وزارت بهداشت انجام شده بود، درباره سوءتغذیه و کمبود دریافت کالری مفید در کودکان و بزرگسالان هشدار داد و اعلام کرد: «دلیل مستقیم و غیرمستقیم مرگ 60 درصد کودکان ایران، سوءتغذیه است. نتایج مطالعات سال 1374 به ما نشان داد که ٢٠درصد کودکانمان به کوتاهی قد، 7.1درصد به لاغری (وزن برای قد) 16.6درصد به کموزنی (وزن برای سن) و در مجموع 43.7درصد به سوءتغذیه و عوارض آن دچار بودهاند. نتایج مطالعه سال 1377 هم شیوع 20درصدی سوءتغذیه را در کودکانمان تایید کرد و نشان داد که در کودکان ایرانی با مساله کوتاهی قد، لاغری و کموزنی خفیف به دلیل سوءتغذیه و کمبود شدید ریزمغذیهایی مانند آهن، روی، ویتامین A و D مواجهیم. کمبود روی در 18.7درصد کودکان 15 تا 23 ماهه وجود دارد که بالاترین میزان آن در منطقه جنوب و جنوب شرق کشور بوده که به 68درصد میرسد. کمخونی در کودکان 6 ساله حدود 13.2درصد است که بدترین وضعیت در جنوب و جنوب شرق کشور در حدود 53.4درصد متغیر است. همچنین کمبود آهن برای کودکان 15 تا 23 ماهه 33درصد و در کودکان 6 ساله 26درصد است. کوتاه قدی، متاثر از سوءتغذیه مزمن و ناشی از عدم دریافت ناکافی غذا، ابتلا به اسهال و بیماریهای مزمن است. سوءتغذیه، کمبود دریافت ریزمغذیها و حتی کموزنی هنگام تولد، بهره هوشی کودکان را کاهش میدهد.»
در حالی که از نیمه دوم سال 1400 تا نیمه اول 1403 و در دوره فعالیت دولت سیزدهم، کاهش قدرت اقتصادی خانوار برای تامین سبد مغذی و مقوی، به دلیل تداوم تورم و گرانی قیمتها، یک واقعیت غیرقابل چشمپوشی بود و حتی در سبد غذایی خانوار که روزهای پایانی زمستان 1402 محاسبه و ابلاغ شد هم، میزان کالری این سبد نسبت به سال 1392 کاهش یافت و حدود 2380 کالری محاسبه شد، دولت سیزدهم حاضر به پذیرش فقر غذایی مردم نبود چنانکه آذر 1402، مدیرکل دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت در جواب خبرنگاران اعلام کرد: «سوءتغذیه مشکل حاد کشور نیست بلکه مشکل ما اضافهوزن و چاقی است که اعداد و ارقام بالاتری دارد که به بروز بیماریهای غیرواگیر دامن میزند.»
با تغییر دولت و به دنبال رفع محدودیتهای اطلاعرسانی، اخبار مرتبط با گرسنگی سلولی و سوءتغذیه باز هم به صدر توجهات مسوولان حوزه سلامت بازگشت و اولین هشدارها درباره شیوع سوءتغذیه ناشی از گرانیها و کاهش قدرت خرید را زمستان پارسال معاون جدید وزارت بهداشت مطرح کرد و گفت: «سرانه مصرف گوشت (سفید و قرمز) از ۷۵ گرم در روز به حدود ۳۵ گرم و سرانه مصرف فیبر (انواع سبزیجات) از حدود ۲۵ گرم به حدود ۱۵ گرم و سرانه مصرف شیر و لبنیات از حدود 2 تا 3 واحد در روز به یک واحد کاهش یافته که ناشی از افزایش قیمت است.»
به دنبال این هشدار رسمی که یک اعلام خطر آشکار به دولت بود، بقیه کارشناسان حوزه سلامت غذایی هم نگرانی خود از مختصات سفرههای مردم را ابراز کردند. ناصر کلانتری که هم در وزارت بهداشت و هم در انیستیتو تحقیقات تغذیه کشور، مسوولیتهایی داشته، اواخر پارسال در گفتوگو با «اعتماد» و با استناد به نتایج تحقیقات کشوری و ملی که با دستور وزارت بهداشت انجام داده، برای سوءتغذیه دو تعریف قائل شد؛ تعریف اول به معنای دریافت ناکافی پروتئین و انرژی و موسوم به سوءتغذیه ناشی از کمبود دریافت پروتئین، انرژی و درشتمغذیها و معروف به گرسنگی شکمی به معنای عجز فرد از تامین حداقل انرژی و پروتئین موردنیاز در یک شبانهروز و تعریف دوم به معنای گرسنگی سلولی و موسوم به گرسنگی پنهان و ناشی از کمبود دریافت ریزمغذیها و ازجمله، املاح و ویتامینهایی مثل ویتامین آ و ویتامینهای گروه ب و آهن و روی و ید و کلسیم.
کلانتری در این گفتوگو، در توضیح نتایج مطالعاتی که در طول دهههای 1380، 1390 و سال 1400 به سفارش وزارت بهداشت انجام داده، گفت: «مطالعه سال 1379 تا 1381 به ما نشان داد که 40درصد جامعه، بیشتر از توصیه ما، 40 درصد، مطابق با توصیه ما و 20درصد، کمتر از توصیه ما کالری دریافت میکنند که این نتایج، حاکی از ناترازی در دریافت کالری بود. در همین مطالعه، بررسی میزان دریافت ریزمغذیها به ما نشان داد که 20 درصد جمعیت، بیشتر از توصیه ما و 30درصد، معادل توصیه ما دریافت دارند ولی 50درصد جامعه، دچار اختلال در دریافت ریزمغذیها بودند. طی سالهای 1397 و 1398 مطالعهای در مورد بررسی مصرف خانوارهای ایرانی در کل کشور شامل شهرها، روستاها و حاشیه شهرها انجام دادیم که نتیجه این مطالعه در مقایسه با مطالعه مشابهی که طی سالهای 1379 تا 1381 داشتیم، از کاهش نسبی دریافت کالری در کل جمعیت حکایت داشت و میتوانیم تایید کنیم که میزان دریافت کالری مردم طی سال 1397 و 1398 نسبت به سالهای 1379 تا 1381، کاهش یافته است. البته نتایج مطالعه 1397 و 1398 به هیچوجه در مورد وضعیت دریافت کالری در سالهای 1401 و 1402 که با تورم نسبتا بالا و تغییرات قیمت دلار مواجه بودیم، قابل تعمیم نیست چون با وجود بحرانهای اقتصادی در بازه 20 ساله بعد از سال 1379، در مطالعه 1398 میزان کاهش دریافت کالری چندان نگرانکننده نبود و حتی میانگین مصرف نان و غلات و تخممرغ و برنج و حبوبات با نتایج مطالعه 1381 تفاوت معناداری نداشت. طبق نتایج آخرین بررسیها، میانگین کالری مورد نیاز برای یک فرد بالغ با وزن 60 کیلو، به حدود 2200 کیلو کالری در روز رسیده که البته میتوان گفت با این عدد، امنیت تامین انرژی و کالری برای این فرد حفظ شده اما تاکید میکنم که دریافت 2200 کیلو کالری، یک عدد میانگین است و وقتی میگوییم میانگین دریافت کالری روزانه در کل کشور به 2200 کیلو کالری رسیده، به این معناست که جمعیت فقیر و دچار مشکلات معیشتی، 240 کیلو کالری از همین عدد میانگین هم کمتر دریافت کردهاند و این جمعیت دچار فقر دریافت کالری، مغفول میمانند درحالی که اتفاقا تعداد جمعیت دچار فقر دریافت کالری نسبت به سال 1379 افزایش داشته و درنتیجه قدر مطلق میانگین دریافت کالری را در کل کشور کاهش داده است.»
حالا در آستانه هشتمین ماه سال و در ایامی که تحریمها و گرانی و تورم متعاقب آن، با شدتی بیشتر از قبل بر ملت ایران میتازد، سبد غذایی خانوار با اقلامی ناچیز و ارزان، نمایهای پیش روی مسوولان وزارت بهداشت گذاشته که حاکی از تداوم کمبود دریافت کالری است. البته حسن امامی رضوی که ریاست دبیرخانه شورای عالی امنیت غذایی را برعهده دارد و گزارشهای مستمر به ریاستجمهوری میدهد هم، از این وضع مطلع است و چند هفته قبل در گفتوگو با «اعتماد» نگرانی خود از جزییات سبد غذایی خانوار و خطر شیوع گرسنگی را ابراز کرد.
در طول سه سال گذشته، به دنبال گرانتر شدن اقلام غذایی مفید، این هشدار را از کارشناسان داشتیم که سفرههای مردم کوچکتر شده و خانوادهها به سمت آن گروه از مواد غذایی رفتهاند که سیری سلولی نداشته بلکه سیری شکمی دارد. مشاهدات شما از سطح کشور چه واقعیتی را تایید میکند؟
بررسیهای میدانی و مطالعاتی ما هم، همین سوال شما را تایید میکند و نتایج به ما نشان میدهد که مردم به دلیل قیمت بالای مواد غذایی و تورم در این حوزه، دسترسی کافی به مواد غذایی ندارند. این مساله را، هم به مسوولان و هم به دستگاههای مختلف اعلام کردهایم. سال 1402 سند جامعی در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت غذایی ابلاغ شد که در این سند برنامههای مشخص شامل تولید تا دسترسی به مواد غذایی تدوین شد ولی بررسیهای ما نشان داد که این اسناد به اهداف خود نرسیدهاند، چون قیمتگذاری مناسب غذا مورد حمایت قرار نگرفت. قیمتگذاری مناسب به معنای افزایش درآمد مردم یا قیمتگذاری ارزان است که هر دو دچار اشکال است، چون هم قیمتها افزایش مییابد و هم، درآمد مردم افزایش نیافته است. به دنبال محقق نشدن اهداف این اسناد، دبیرخانه شورای عالی امنیت غذایی پیشنهاد داد که یارانههای توزیعی به مردم هدفمند شده و یارانه افراد بهرهمند حذف شود. توزیع یارانه نقدی از همان ابتدا به درستی اجرا نشد و دهکهای 8 و 9 و 10 هم یارانه دریافت کردند. حالا وزارت رفاه به دنبال حذف یارانه این سه دهک است، پیشنهاد دوم دبیرخانه شورای عالی امنیت غذایی، توزیع کالابرگ همراه با تامین بودجه کافی است که البته در برخی نوبتهای توزیع کالابرگ با تاخیر مواجه شدیم ولی مطالبه ما از وزارت رفاه و دولت، افزایش نوبتهای پرداخت این کالابرگ است، چون در قانون برنامه هفتم، توزیع کالابرگ برای دهکهای اول تا پنجم و در قانون بودجه برای دهکهای اول تا هفتم مصوب شده است، بنابراین توزیع کالابرگ بهترین راهکار است تا کالای اساسی موردنیاز به دست گروههای هدف برسد. ما هم پیگیر توزیع کالا برگ هستیم علاوه بر اینکه میخواهیم سبد اقلام کالابرگ، بزرگتر شده و به طور مشخص، گروه لبنیات در این سبد تقویت شود.
در حال حاضر، وضع سوءتغذیه و کمبود دریافت کالری در کشور چطور است؟ در ماههای آخر دولت سیزدهم، یکی از معاونان وزارت رفاه گفت که جمعیت زیادی در کشور با کمبود شدید دریافت کالری مواجهند. من هم از یکی از اعضای شورای عالی امنیت غذایی شنیدم که علاوه بر مددجویان بهزیستی و کمیته امداد، 35درصد جمعیت کشور با فقر مطلق و ناتوانی در تامین کالری موردنیاز روبهرو هستند. شما چه عددی از این جمعیت دارید؟
عدد دقیق را باید از وزارت رفاه بپرسم ولی در گزارشهای غیررسمی که به ما اعلام میشود، عدد سوءتغذیه اصلا مطلوب نیست و درصد قابلتوجهی از مردم در گروه دچار فقر غذایی مطلق قرار گرفتهاند و کالری دریافتی روزانهشان، حتی از 1500 کالری در روز هم کمتر است در حالی که میزان مطلوب دریافت کالری باید بالای 2000 کالری در روز باشد.