رمزگشایی از پشتپرده اظهارات باهنر و ناطقنوری درباره حجاب اجباری و تسخیر سفارت آمریکا
محمدجواد حقشناس نوشت: سخنان ناطقنوری و باهنر فراتر از داوری درباره یک رویداد تاریخی است؛ آنها به ما یادآوری میکنند که بازسازی اعتماد ملی از مسیر گفتوگو و صداقت میگذرد. مردمی که چهار دهه است بار سنگین تصمیمات گذشته را بر دوش میکشند، بیش از هر چیز نیازمند شنیدن همین صراحتها هستند.

محمدجواد حقشناس در یادداشتی با عنوان «بازگشت به خردورزی فراموش شده» در روزنامه اعتماد نوشت: سخنان علیاکبر ناطقنوری درباره رویداد اشغال سفارت امریکا، بازتابی از صداقت دیررس نسلی است که خود در متن تصمیمگیریهای دهه نخستین انقلاب حضور داشت.» وی در گفتوگویی بیپرده میگوید: «تصرف سفارت اشتباه بزرگی بود؛ بسیاری از گرفتاریهای بعدی ما از همان نقطه آغاز شد.» این جمله، اگرچه کوتاه است، اما بیگمان لرزه بر ذهن و خوانش تاریخ رسمی انقلاب اسلامی میاندازد؛ زیرا از زبان کسی بیان میشود که در سالهای آغازین انقلاب در شمار مدیران بلندپایه و انقلابی نظام بود و اکنون با فاصلهای چهار دههای، با نگاهی دروننگر و صادقانه و زبانی بدون لکنت به گذشته مینگرد و سخن میگوید و پروایی از انتقاد تندروان عرصه قلم و مدعیان افراطگرای حوزه دیانت ندارد.
در اهمیت این سخن باید در نظر داشت که ما با یک اظهارنظر معمولی روبهرو نیستیم؛ بلکه با نشانهای از آغاز یک پارادایم گفتمانی و بلوغ سیاسی و بازاندیشی در تصمیماتی مواجهیم که مسیر سیاست خارجی، روابط بینالمللی و حتی ساختار تصمیمسازی کشور را برای همه این سالها شکل دادهاند. ناطقنوری در این گفتوگو تصریح میکند که «اشغال سفارت باعث شد ما در انزوا قرار بگیریم و هزینههای سنگینی را بپردازیم.» این گفته، نه اعترافی شخصی، بلکه سندی تاریخی است از درون ساختار نظام که اگر تداوم یابد میتواند آغازگر گفتوگویی صادقانه و راهگشا درباره گذشته برای رسیدن به آیندهای روشن و امیدبخش باشد. اهمیت چنین اظهاراتی از آن رو است که جامعه امروز بیش از هر زمان دیگری از تکرار شعارهای یکسویه خسته است و تشنه سخن گفتن خردمندانه و بیپروا از کسانی است که در جایگاه تصمیمگیری بودهاند.
ناطقنوری با صراحتی غیرمعمول در فضای رسمی کشور، از «اشتباهی بزرگ» سخن گفته که سالها نقد آن تابو محسوب میشد. این صراحت، اگر همراه با نشان دادن راهکار و آیندهنگری مبتنی بر منافع ملی باشد، میتواند مقدمه بازگشت به عقلانیتی باشد که در سالهای اخیر زیر غبار سیاستزدگی و مصلحتاندیشی فراموش شده است. محمدرضا باهنر نیز در ماههای گذشته رویکردی نزدیک به ناطقنوری نشان داده است. این سیاستورز اصولگرا در گفتوگویی با اشاره به تجربههای تلخ و پرهزینه گذشته گفته بود: «در برخی تصمیمها تند رفتیم، در حالی که میشد با تدبیر بیشتری رفتار کرد. هیچ انقلابی با لجاجت ماندگار نمیشود؛ ماندگاری با عقل و انصاف است.» این سخن، همنوا با سخنان شیخ نور، گویای یک تحول در نگاه بخشی از نیروهای اصیل انقلاب است؛ تحولی که میتواند از درون گفتمان انقلاب اسلامی برخیزد، نه از حاشیهنشینان انقلابینما و معترضان خارج از گود.
بازخورد این دو موضع نیز درخور توجه است. واکنشهای تند برخی رسانههای بنیادگر که این سخنان را «تضعیف تاریخ انقلاب» یا «تسلیم در برابر غرب» خواندند، نشان داد که هنوز در بخشی از فضای سیاسی کشور، نقد گذشته به منزله نفی کلیت نظام تلقی میشود. در حالی که در تجربه همه انقلابها، بازنگری و نقد درونی نشانه پختگی و استمرار است، نه انحراف. آنچه جامعه را از بنبست بیرون میآورد، نه تکرار روایتهای رسمی، بلکه شجاعت در بیان تجربه و پذیرش مسوولیت است. از این منظر، سخنان ناطقنوری و باهنر فراتر از داوری درباره یک رویداد تاریخی است؛ آنها به ما یادآوری میکنند که بازسازی اعتماد ملی از مسیر گفتوگو و صداقت میگذرد. مردمی که چهار دهه است بار سنگین تصمیمات گذشته را بر دوش میکشند، بیش از هر چیز نیازمند شنیدن همین صراحتها هستند. وقتی چهرههایی از درون قدرت میگویند «اشتباه کردیم»، این نه ضعف که نشانه قوت است؛ زیرا اعتراف به خطا، آغاز اصلاح است. بازگشت به عقلانیت یعنی بازگشت به گفتوگو، به پذیرش تجربه و به دلسوزی برای آینده. ناطقنوری و باهنر هر دو نشان دادهاند که هنوز میتوان از درون ساختار صدایی برخیزد که اندیشمندانه، صادقانه و بیلجاجت از گذشته بگوید و برای آینده بیندیشد. جامعه امروز ایران بیش از پیش به چنین صداهایی نیاز دارد؛ صداهایی که به جای هیجان و انکار، از تدبیر و آشتی سخن بگویند. شاید از همین نقطه بتوان امید داشت که عقلانیتِ از دست رفته، بار دیگر راه خود را به عرصه سیاست ایران باز یابد.